يَا أَيُّهَا الْإِنسَانُ مَا غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ
اى انسان، چه چيز تو را در باره پروردگار بزرگوارت مغرور ساخته؟
من در میان افریده هایت اشرف شدم...
يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ ما غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ
هان اى انسان! چه چيز تو را در برابر پروردگار ارجمند و توانايت مغرور ساخته است؟
راستى چه عامل و انگيزهاى تو را فريفت و زشت را زيبا و باطل را حق و بيداد را، در نظرت دادگرى جلوه داد تا او را نافرمانى كنى و به گناه دستيازى؟!
از پيامبر گرامى آوردهاند كه به هنگام تلاوت اين آيه مىفرمود: «غَرَّ جَهلُهُ» نادانى و ناآگاهى انسان او را در برابر خداى توانا و زندگىبخش به ورطه غرور و غفلت كشاند.(74)
در مورد واژه «كريم»، كه در آيه شريفه به عنوان وصف پروردگار انسان به كار رفته، ديدگاهها متفاوت است:
1 - به باور پارهاى از دانشمندان «كريم» آن نعمت بخش و ارزانى دارنده نعمتى است كه همه كارهاى او نيكى و احسان است و در هر كارى سود مىرساند و يا زيانى را برطرف مىسازد.
2 - امّا به باور پارهاى ديگر، منظور از آن، بخشندهاى است كه افزون بر حقوق قانونى ديگران، حقوق اخلاقى آنان را نيز محترم مىشمارد و در پرتو كرم و فضل خويش - افزون بر آنچه در خور آن هستند - به آنها نعمت مىبخشد و حقوق خويش را از آنان نمىطلبد و در انديشه سود و يا دفع زيان نيست.
3 - از ديدگاه برخى، منظور كسى است كه اندك انجام وظيفه را مىپذيرد و پاداشى پرشكوه مىدهد.
4 - و از ديدگاه برخى ديگر منظور آن خدايى است كه در صورت توبه و اصلاح خود از سوى بنده، به بخشايش گناهان بسنده نمىكند، بلكه گناهان آنان را به ثواب و پاداش تبديل مىسازد.
از «فضيل» پرسيدند، كه اگر در روز رستاخيز خداى دادگر تو را در برابر دادگاه آن روز برپا نگاه دارد بپرسد: «ما غرّك بربك الكريم؟» هان اى انسان! چه چيز تو را در برابر پروردگار ارجمندت مغرور ساخت، چه پاسخى خواهى داد؟
او گفت: در پاسخ خواهم گفت: «غرّنى ستورك المرخاة» پردههايى كه بر گناهانم افكندى و آنها را پوشاندى!
«يحيىبن معاذ» مىگويد: اگر خداوند در روز رستاخيز مرا در برابر دادگاه خود نگاه دارد و اين پرسش را طرح كند، خواهم گفت: «غرّنى بك برّك بى سالفاً و آنفاً» احسان و نيكى تو در گذشته و حال مرا مغرور ساخت.
و پارهاى نيز برآنند كه: خواهم گفت: بردبارى و مداراى تو مرا مغرور ساخت «غَرَّنى حلمك».
و «ابوبكر وراق» مىگويد: خواهم گفت: كرامت و فزونبخشى خداى بخشاينده مرا مغرور ساخت.
«ابن مسعود» مىگويد: هيچ انسانى نخواهد بود، جز اينكه در روز رستاخيز خداى فرزانه او را سؤال باران مىكند و مىپرسد: هان اى فرزند انسان! چه چيز تو را نسبت به من مغرور ساخت؟ چرا آنچه را آموختى به كار نبستى؟ چرا دعوت پيامبران مرا لبيك نگفتى؟ و پرسشهايى از اينگونه...
از اميرمؤمنان آوردهاند كه فرمود: «كم مغرور بالستر عليه و مستدرج بالأحسأن اليه»(75)
چه بسيار انسانهاى مغرورى كه با مهر و گناه پوشى او به جاى بيدارى بيشتر به خواب غفلت و غرور گرفتار مىگردند! و چه بسيار كسانى كه در احسان و نعمتدهى او غرق مىشوند و توبه و جبران و اصلاح خويش را به تأخير مىافكنند و سرانجام گرفتار مىشوند!
در ادامه آيات در اين مورد مىفرمايد:
الَّذِي خَلَقَكَ فَسَوَّاكَ فَعَدَلَكَ
راستى چه چيز تو را در برابر پروردگارت مغرور ساخت؟ در برابر همان كسى كه تو را از نطفهاى بىمقدار آفريد و اندام و دستگاههاى وجود تو را درست كرد و نظام بخشيد؟
به باور «مقاتل» منظور اين است كه: چه چيز تو را در برابر آن قدرتى مغرور ساخت كه تو را در بهترين چهره و شكل با ارزانى داشتن دو چشم، دو گوش، دو دست و دو پا نظام بخشيد و همه آن اعضا و اندامها را هماهنگ با يكديگر و متناسب با مجموعه دنياى وجودت قرار داد و با زيبايى ويژهاى سامان بخشيد؟
إِذَا السَّمَاء انفَطَرَتْ
وَإِذَا الْكَوَاكِبُ انتَثَرَتْ
وَإِذَا الْبِحَارُ فُجِّرَتْ
وَإِذَا الْقُبُورُ بُعْثِرَتْ
عَلِمَتْ نَفْسٌ مَّا قَدَّمَتْ وَأَخَّرَتْ
يَا أَيُّهَا الْإِنسَانُ مَا غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ
الَّذِي خَلَقَكَ فَسَوَّاكَ فَعَدَلَكَ
فِي أَيِّ صُورَةٍ مَّا شَاء رَكَّبَكَ
كَلَّا بَلْ تُكَذِّبُونَ بِالدِّينِ
وَإِنَّ عَلَيْكُمْ لَحَافِظِينَ
كِرَامًا كَاتِبِينَ
يَعْلَمُونَ مَا تَفْعَلُونَ
إِنَّ الْأَبْرَارَ لَفِي نَعِيمٍ
وَإِنَّ الْفُجَّارَ لَفِي جَحِيمٍ
يَصْلَوْنَهَا يَوْمَ الدِّينِ
وَمَا هُمْ عَنْهَا بِغَائِبِينَ
وَمَا أَدْرَاكَ مَا يَوْمُ الدِّينِ
ثُمَّ مَا أَدْرَاكَ مَا يَوْمُ الدِّينِ
يَوْمَ لَا تَمْلِكُ نَفْسٌ لِّنَفْسٍ شَيْئًا وَالْأَمْرُ يَوْمَئِذٍ لِلَّهِ